ما همه اکبر لیلا زاده ایم
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۷۰۴۶۹
بیا عاشقی را رعایت کنیم/ سید حسن حسینی
بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق حکایت کنیم
از آنها که خونین سفر کرده اند
سفر بر مدار خطر کرده اند
از آنها که خورشید فریادشان
دمید از گلوی سحر زادشان
غبار تغافل ز جانها زدود
هشیواری عشق بازان فزود
عزای کهن سال را عید کرد
شب تیره را غرق خورشید کرد
حکایت کنیم از تباری شگفت
که کوبید درهم، حصاری شگفت
از آنها که پیمانهی «لا» زدند
دل عاشقی را به دریا زدند
ببین خانقاه شهیدان عشق
صف عارفان غزل خوان عشق
چه جانانه چرخ جنون میزنند
دف عشق با دست خون میزنند
سر عارفان سرفِشان دیدشان
که از خون دل خرقه بخشیدشان
به رقصی که بی پا و سر میکند
چنین نغمهی عشق سر میکنند
«هلا منکر جان و جانان ما
بزن زخم انکار بر جان ما
اگر دشنه آذین کنی گرده مان
نبینی تو هرگز دل آزرده مان
بزن زخم، این مرهم عاشق است
که بی زخم مردن غم عاشق است
بیار آتش کینه نمرودوار
خلیلیم! ما را به آتش سپار
که پروانه-درخلسه-طی طریق
به پایان برد با دو بال حریق»
در این عرصه با یار بودن خوش است
به رسم شهیدان سرودن خوش است
بیا در خدا خویش را گم کنیم
به رسم شهیدان تکلم کنیم
مگو سوخت جان من از فرط عشق
خموشی است هان! اولین شرط عشق
بیا اولین شرط را تن دهیم
بیا تن به از خود گذشتن دهیم
ببین لالههایی که در باغ ماست
خموش اند و فریادشان تا خداست
چو فریاد با حلق جان میکشند
تن از خاک تا لامکان میکشند
سزد عاشقان را در این روزگار
سکوتی از این گونه فریادوار
بیا با گل لاله بیعت کنیم
که آلالهها را حمایت کنیم
حمایت ز گل ها، گل افشاندن است
هم آواز با باغبان خواندن است
***
ما همه اکبر لیلا زاده ایم / قیصر امین پور
باز هم اول مهر آمده بود
و معلم آرام
اسمها را میخواند:
اصغر پورحسین!
پاسخ آمد:
حاضر
قاسم هاشمیان!
پاسخ آمد:
حاضر
اکبر لیلازاد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پاسخش را کسی از جمع نداد
بار دیگر هم خواند:
اکبر لیلازاد!
...
پاسخش را کسی از جمع نداد
همه ساکت بودیم
جای او اینجا بود
اینک اما، تنها
یک سبد لالهی سرخ
در کنار ما بود
لحظهای بعد، معلم سبد گل را دید
شانه هایش لرزید
همه ساکت بودیم
ناگهان در دل خود زمزمهای حس کردیم
غنچهای در دل ما میجوشید
گل فریاد شکفت!
همه پاسخ دادیم:
حاضر!
ما همه اکبر لیلازادیم!
***
خوشا آنان که جانان را میشناسند/ علیرضا قزوه
خوشا آنان که جانان میشناسند
طریق عشق و ایمان میشناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان میشناسند
***
جاده مانده است و من و این سر باقی مانده / سعید بیابانکی
جاده مانده است و من و این سر باقی مانده
رمقی نیست در این پیکر باقی مانده
نخلها بی سر و شط از گل و باران خالی
هیچ کس نیست در این سنگر باقی مانده
توئی آن آتش سوزندهی خاموش شده
منم این سردی خاکستر باقی مانده
گرچه دست و دل و چشمم همه آوار شده است
باز شرمنده ام از این سر باقی مانده
روزو شب گرم عزاداری شب بوهاییم
من و این باغچهی پرپر باقی مانده
شعر طولانی فریاد تو کوتاه شده است
در همین اسب و همین خنجر باقی مانده
پیش کش باد به یک رنگی اتای پاکترین
آخرین بیت در این دفتر باقی مانده
تا ابد مردترین باش و علمدار بمان
با توامای یل نام آور باقی مانده
***
ببر با خودت پاره دیگرت را / محمد کاظم کاظمی
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
به دنبال دفترچهی خاطراتت
دلم گشت هر گوشهی سنگرت را
و پیدا نکردم در آن کنج غربت
به جز آخرین صفحهی دفترت را.
همان دستمالی که پیچیده بودی
در آن مُهر و تسبیح و انگشترت را
همان دستمالی که یک روز بستی
به آن زخم بازوی همسنگرت را
همان دستمالی که پولک نشان شد
و پوشید اسرار چشم ترت را
سحرگاه رفتن زدی با لطافت
به پیشانی ام بوسهی آخرت را
و با غربتی کهنه تنها نهادی
مرا، آخرین پارهی پیکرت را
و تا حال میسوزم از یاد روزی
که تشییع کردم تن بی سرت را
کجا میروی؟ای مسافر! درنگی
ببر با خودت پارهی دیگرت را
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: دفاع مقدس جنگ تحمیلی اشعار دفاع مقدس باقی مانده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۷۰۴۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتاب شعر «نالههای امپراطور» در بروجرد رونمایی شد
حمید آقایی گفت: این کتاب ترجمهای از اشعار «شیرکو بیکس» شاعر پر آوازه کرد زبان اهل سلیمانیه عراق است که با ویراستاری لیلا طیبی (زوج هنرمند) بروجردی رونمایی شد.
وی اظهار کرد: این کتاب یازدهمین کتاب مستقل فلاحی و پانزدهمین کتابی است که از ایشان چاپ شده و پیش از این چهار کتاب شعر به صورت مشترک با همکاری لیلا طیبی با عناوین (چشمهای تو)، (گنجشکهای شهر هم عاشقانه نگاهت میکنند)، (عشق از چشمانم چکه چکه میریزد)، (عشق پایکوبی میکند) چاپ شده است.
رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بروجرد بیان کرد: همچنین ۱۰ کتاب داستان، شعر و ترجمه با عناوین «دیوانه»، «ریشههای عطف»، «آمدنت چه لهجه غریبی دارد»، «تو که بروی، پاییز از در میآید؟»، «سومین کتاب تنهایی»، «هنوز برای دوست داشتن، وقت هست»، «از زمانی که خدا بود»، «حکایتی دیگر از شیرین و فرهاد»، «میان نامه ها» و «هم قدم با مرگ» منتشر نموده است.
سعید فلاحی با تخلص (زانا کوردستانی) متولد ۱۳۶۳ کرمانشاه و ساکن بروجرد میباشد.